۱۳۸۷ فروردین ۸, پنجشنبه

حجاب و حفظ نشاط جنسى

حجاب و حفظ نشاط جنسى






. غريزه جنسى، قوى‏ترين غريزه انسانى است كه زندگى انسانى را از نظر كمى و كيفى مورد تاثير و تاثر قرار مى‏دهد. اين غريزه در كنار غريزه گرسنگى، بسترساز فرهنگ‏هاى انسانى در طول تاريخ شده و دين با ورود در اين بستر، معنا بخش فرهنگ انسانى مى‏شود; به همين دليل در تاريخ اديان كمتر دينى است كه درباره مسئله جنسى سخن نگفته باشد.



2. غريزه جنسى در يك چارچوب، مورد توجه اديان قرار مى‏گيرد و در چارچوب جهان‏بينى آن دين، جايگاه مسئله جنسى را با توجه به انسان‏شناسى خود، و جهان‏شناسى و اخلاقيات مبتنى بر آن، تشريح و تفسير مى‏كند كه اغلب دائر مدار آن، انسان واسطه‏اى و متعالى دينى، مثل پيامبران و يا بنيان‏گزاران دين مثل بودا قرار مى‏گيرد.



3. در غرب مسيحى قرون وسطى كه انسان كامل مسيحى محور معرفت‏شناسى، جهان‏شناسى، انسان‏شناسى و سپس جامعه‏شناسى واقع شده بود، درباره مسئله جنسى، چه از بعد انسان‏شناسى و چه جامعه‏شناسى، به همان ميزان قضاوت مى‏شد و چون انسان‏هاى كامل مسيحى، حضرت مسيح و حضرت مريم و حضرت يحيى (ع)، هر سه ازدواج نكرده، در مسيحيت دورى از عمل جنسى، يك شرط براى انسان كامل شمرده شد و كم كم ترك عمل جنسى به ترك كلى عمل جسمى كشانده مى‏شود و در دوران قرون وسطى، انسان‏هايى اعم از زن و مرد، دور از شهرها در نقاط دور افتاده جنگل‏ها و كوه‏ها و بيابان زندگى مى‏كردند كه به دور از لذت‏هاى جسمى يك زندگى كاملا مجردانه داشتند. پس حجاب در همين جهت قلمداد مى‏شد; يعنى دورى از لذت‏هاى جسمانى بطور كامل.



4. با شروع رنسانس، تفسيرى ديگر از انسان كامل ارائه شد كه بر فرهنگ جنسى غرب به شدت اثر گذاشت; اين تفسير آن بود كه چون خدا در جسم انسان (عيسى) تجلى يافته است، پس جسم انسان تقدس مى‏يابد، به همين دليل سعى در زيباشناسى جسم انسان است و با يك نوع آناتومى جسم انسان و بدست آوردن رگ، پى، ماهيچه، استخوان و... به ترسيم جسم‏هاى زيبا پرداخته شود كه اين مهم به وسيله «لئوناردو داوينچى‏» و «ميكل آنژ» و «رافائل‏» ، بر روى ديواره‏هاى كليساهاى روم و فلورانس انجام مى‏شود. به طورى كه جسم‏هاى برهنه و بسيار موزون و هماهنگ بر روى ديوارها ترسيم و يا در مجسمه‏ها تجسم مى‏يابند. شرمگاه اناث حذف و ذكور بسيار كوچك ترسيم مى‏شود تا گفته شود خود جسم مطمح نظر است، نه مسائل جنسى آن، ولى با همين ترسيم انسان برهنه، اولين قدم برهنگى در غرب، توسط نوعى تفسير از انسان كامل رخ مى‏دهد.



5. دو تفسير حجابى و برهنگى از انسان كامل در غرب، با همان حالت تضادگونه در غرب ادامه يافت تا تفسير يهودى دين مسيحيت در قالب پروتستانيزيم اتفاق افتاد و بر تفسير برهنگى انسان كامل بصورت شديدتر تاكيد شده است و كفه به طرف برهنگى در جامعه غربى سنگينى كرد تا آنكه بر برهنگى انسان به شدت تاكيد شد و اين زمانى بود كه انقلاب صنعتى رخ داد و ماشين به صحنه زندگى انسان‏ها آمد.



6. اين تاكيد از سوى فرويد صورت گرفت كه بر فرهنگ يهودى در باب جنسيت تاكيد مى‏كرد و نمونه‏هاى آن در نامه‏هاى خصوصى او مشاهده مى‏شود. فرهنگ يهودى يكى از جنسى‏ترين فرهنگ‏هاى دينى است كه بر رابطه‏هاى جنسى محارم مثل دختر و پدر، و پسر، و مادر، و برادر و خواهر با ديده اغماض نگريسته است و آنها را بى‏اشكال دانسته است. فرويد با فرهنگ يهودى بر فرهنگ جنسى مسيحيت هجوم برد و سعى كرد كه بر برهنگى جنسى، چه از نظر بدنى و چه از نظر روحى تاكيد كند و ريشه تمامى عقده‏هاى انسانى را در حجاب (به معناى عام) خلاصه كند كه مانع عمل جنسى، بطور برهنه، در طول زندگى انسانى مى‏شود.



7. انقلاب صنعتى در غرب و مهاجرت جغرافيايى انسان‏ها از مكان‏هاى كوچك به مكان‏هاى بزرگ و تماس‏هاى دو جنس در سطوح مختلف‏كارى، هنجارشكنى جنسى را افزايش داد. حال اگر اين را به برهنگى اجبارى زنان، به علت كار با دستگاه‏هاى خطرناك و كشانده شدن زنان به درون دستگاه، توسط لباس‏هاى زنانه اضافه كنيم، به خوبى برهنگى زنان در محيط كار ترسيم مى‏كند. تاثير صنعت تا جايى رسيد كه همسران، چه زن و چه مرد، به روابط جنسى فراتر از ازدواج روى آوردند و اين روابط جنسى خارج از عرف و قانون موجب شد كه برهنگى زنان در قالب فحشا و فاحشه‏هاى برهنه افزايش يابد (رابطه صنعت و برهنگى در دائره‏المعارف غرب مثل بريتانيكا آمده است).



8. ورود ماشين به زندگى عمومى انسان‏ها در غرب، برهنگى را افزايش داد، چرا كه ماشين‏ها انسان‏ها را از خانه و خانواده جدا مى‏كرد و حتى ماشين به عنوان جايگزين خانه مطرح شد و خانه‏هاى متحرك در ماشين ترسيم شدند. پس ماشين رقيب خانه و انسان‏هاى ماشين دار رقيب خانواده شدند. پس روابط جنسى غير معمول و غير عادى رواج يافت و روابط جنسى غير معمول، برهنگى را بيشتر رواج داد; مثل نقاشى‏هاى برهنه جنسى و تشويق براى برهنگى (فيلم تايتانيك و شكسپير عاشق به خوبى اين مسئله را نشان مى‏دهد).



9. ماشين و محيط كار صنعتى و نظريه مبتنى بر فرهنگ يهودى جنسى فرويد، سه عاملى بودند كه انقلاب جنسى در غرب را به وجود آوردند. و غرب را از دوران ملكه ويكتوريا به دوران برهنگى وارد كرد و بر همين اساس، گروه‏هايى به وجود آمدند كه سخت‏بر برهنگى جمعى تاكيد كرده و برهنگى را نيز معيار گروهى قرار دادند، اين گروه‏ها هيپى‏ها، پانك‏ها، رپ‏ها و... بودند و سبب رواج برهنگى شديدتر شدند كه امروزه به Nake يا برهنه‏هاى مادرزاد مشهور شده‏اند.



10. بنابراين، در غرب اگر حجاب مطرح شده است، يعنى دورى شديد از عمل جنسى و غريزه جنسى (چه زن و مرد) و اگر برهنگى مطرح شده است، يعنى آزادى عمل جنسى و رفتن در آن. پس حجاب در غرب، نقطه مقابل انسان و غريزه قرار گرفته است، بطورى كه اگر كسى حجاب داشته باشد، عليه انسانيت‏خود قدم برداشته است و بى‏حجابى، يعنى برگشت و بازگشت‏به خويشتن خويش.



11. ولى اين برهنگى به‏جاى بازگشت‏به خويشتن انسانى، موجب شد كه انسان‏ها از خودشان بيشتر دورتر شوند، اول آنكه برهنگى وسيله‏اى شد كه بدن انسانى طعمه مطامع اقتصادى شود. بدن فروشى، به صورت فحشا و به صورت مانكن تبليغاتى كالا و به صورت بازيگران فوتبال و ورزش‏هاى ديگر و به صورت هنرمندان سينمايى و تلويزيونى و... معمول شد; يعنى به جاى كرامت انسانى، ذلت و رذالت انسانى نصيب او گرديد.



12. انسان‏هاى معمولى‏اى كه برهنه شدند نيز به عنوان محل مصرف مد و «ابزارهاى اقتصادگردان سرمايه دارى‏» در مصرف تعيين شدند و از لباس زير تا لباس رو، همه تابع مد روز واقع شدند (لباس گشاد يا لباس تنگ و يا تركيبى از آن دو و..). ; در نتيجه مد به عنوان تنوع‏طلبى مطرح شد، ولى در واقع سبب غفلت‏زايى مداوم از خود و هم‏نوع خود و جهان اطراف گرديد; بنابراين برهنگى عمومى، از خودبيگانگى عمومى را براى انسان غربى به ارمغان آورد.



13. برهنگى در غرب، بى‏رغبتى جنسى را براى غربى به ارمغان آورد، چرا كه برهنگى سبب تحريك اوليه انسان به طرف عمل جنسى در سنين اوليه بلوغ مى‏شود، ولى در نهايت‏به سرد مزاجى جنسى تبديل مى‏شود، چرا كه اسراف جنسى در دوران بلوغ، به بى‏رغبتى جنسى در سنين بالاتر منتهى مى‏شود، مگر آنكه كالاهاى رغبت افزاى جنسى به ميدان بيايد، مثل الكل و يا قرص‏هاى نشاط آور جنسى كه باز در دراز مدت سبب بى‏رغبتى جنسى بيشتر خواهد بود و چون غريزه جنسى كه نشاط آور زندگى است، به ركود كشانده شود، بنياد خانواده رو به سستى مى‏رود و فحشا جاى آن را پر مى‏كند و افسردگى فردى بر افراد حاكم مى‏شود كه به عنوان طاعون عصر غرب مطرح شده است; پس برهنگى بر افسردگى جنسى غرب، و ركود روحى و روانى افراد افزوده است.



14. حجاب در اسلام براى حفظ نشاط جنسى است، چون حجاب تخيل جنسى را تحريك مى‏كند و سبب مى‏شود كه مسئله جنسى معنادار شود و دچار بى‏معنايى نگردد (مثل برهنگى) و چون اسلام بر طبيعت جنسى سخت تاكيد دارد و انسان كامل خود را نه فقط در معنويت انسان كامل، بلكه در مسائل دنيوى و جنسى او مى‏داند (چون نكاح و عمل جنسى از سنت انسان كامل در اسلام مى‏باشد و هر كس از اين سنت روى بر مى‏گرداند، از او نيست). پس انسان كامل در اسلام الگوى جامع و كامل انسان در دنيا و آخرت و از جمله مسئله جنسى است كه بايد مورد تقليد قرار گيرد.

پس حجاب يك فرهنگ جنسى است كه سبب گرم واقع شدن غريزه جنسى در سطح يك جامعه و هدايت ارضاى آن در قالب خانواده مى‏شود به همين دليل امروزه شرق به علت محور قرار دادن ارضاى جنسى و حجاب، جنسى‏تر از غرب قرار داده شده است و تاريخ شرق و غرب نيز مؤيد مسئله است و شايد به همين دليل است كه عرفان شرقى در هند و عالم اسلام به زبان جنسى بيان مى‏شود; مثل شعر حافظ و ابن عربى كه فص محمديه را فص نكاحيه و جنسى ناميده است; به همين دليل است كه معنويت از جنسيت جدا نيست و حجاب علاوه بر حفظ كرامت انسانى، سبب رشد انگيزه جنسى در جامعه و نيز رشد نشاط جامعه اسلامى مى‏شود، بدون آنكه به سستى و لهو و لعب دچار شود



نويسنده: ابراهيم - فياض



منبع: سايت - باشگاه انديشه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر