۱۳۸۶ دی ۱۰, دوشنبه
ايران رتبه نخست توليدعلم تا ده سال آينده
ايران رتبه نخست توليدعلم تا ده سال آينده
تلویزیون ايران: معاون وزيرعلوم گفت جمهوري اسلامي هم اکنون با رشد 30 درصدي توليدعلم تا 10 سال آينده مقام نخست را در منطقه خاورميانه کسب خواهد کرد.
معاون فناوري وزيرعلوم تحقيقات و فناوري ديشب درمراسم تجليل ازشرکتهاي فعال پارک علم و فناوري خراسان رضوي افزود: با توجه به رشد سريع توليد علم در کشور بايد بستر مناسب براي تبديل آن به فناوري و توسعه فراهم شود.
تلویزیون ايران: معاون وزيرعلوم گفت جمهوري اسلامي هم اکنون با رشد 30 درصدي توليدعلم تا 10 سال آينده مقام نخست را در منطقه خاورميانه کسب خواهد کرد.
معاون فناوري وزيرعلوم تحقيقات و فناوري ديشب درمراسم تجليل ازشرکتهاي فعال پارک علم و فناوري خراسان رضوي افزود: با توجه به رشد سريع توليد علم در کشور بايد بستر مناسب براي تبديل آن به فناوري و توسعه فراهم شود.
خودروهای برتر سال ۲۰۰۷
ارایه طرحهای نوین و ابتکاری در صنعت خودرو یکی از نقاط عطف فناوریهای نوین در سال 2007 بوده و دانشمندان این عرصه کارنامه متنوعی در سال 2007 از خود بر جای گذاشتند.
شرکت خودروسازی نیسان ژاپن در سال 2007 از ارایه فناوری نوینی تحت عنوان نمایشگر راندمان لحظه به لحظه مصرف سوخت خبر داد.
این فناوری نوین به راننده این امکان را می دهد تا به صورت لحظه به لحظه راندمان مصرف سوخت خودرو و میانگین مصرف را زیر نظر داشته باشد. با استفاده از این نمایشگر راننده می تواند افزایش مصرف سوخت را به راحتی متوجه شود.
در این سال همچنین گروهی از محققان آمریکایی روش جدیدی را ارائه کردند که سلولز را با دیگر مواد ارگانیکی تجدیدپذیر زیستی مستقیما به هیدروژن تبدیل می کند و می تواند ظرف 10 سال آینده انرژی پاک را دراختیار خودروها قرار دهد.
در این روش جدید بعضی از باکتریها با اسید استیک وارد یک پیل الکتریکی میکروبی می شوند. اسید استیک می تواند به عنوان پیش ماده تولید شده در توقف گلوکز و سلولز به کار می رود.
در این سال محققان دانشگاه MIT نیز خودروی برقی تاشویی ساختند که ضمن حفظ محیط زیست مطابق با سیستم های حمل و نقل شهری است.
استراتژی این گروه تحقیقاتی به صفر رساندن آلایندگی خودروهای برقی و گسترش سیستمهای حمل و نقل درون شهری بوده است.
در قلب این سیستمهای حرکتی چرخ روباتیک تمام جهته وجود دارد که موتور الکتریکی را پوشش داده و مانوردهی خودرو را نیز بالا می برد.
همچنین در سال 2007 گروهی از دانشمندان سوئدی برای ساخت موتورهای کوچک الکتریکی ترکیب جدیدی از پلاستیک و آهن را ساختند که با هزینه کم بازده ای در حدود دو برابر را ایجاد می کنند. اما دانشمندان این عرصه از دانش به سالمندان نیز توجه ویژه ای داشتند.
در سال 2007 دانشمندان خودروهای هوشمند ویژه ای برای افراد مسن ساختند تا با ایمنی بیشتری رانندگی کنند. این خودروها قادر خواهند بود تا فعالیت مغزی و احساسی را نظارت کرده تا ایمنی رانندگان مسن را به هنگام رانندگی بالا ببرند.
در این سال و همچون سالهای گذشته بزرگترین نمایشگاه خودرویی جهان در آلمان برگزار شد.
نمایشگاه خودروی فرانکفورت که از 13 تا 23 سپتامبر فعال بود از خودروسازان معتبری از سراسر جهان پذیرایی کرد که عمدتا تازه های خود دردنیای پرشتاب فناوری ساخت خودروهای جدید را برای اولین بار ارایه می کنند.
شرکت خودروسازی نیسان ژاپن در سال 2007 از ارایه فناوری نوینی تحت عنوان نمایشگر راندمان لحظه به لحظه مصرف سوخت خبر داد.
این فناوری نوین به راننده این امکان را می دهد تا به صورت لحظه به لحظه راندمان مصرف سوخت خودرو و میانگین مصرف را زیر نظر داشته باشد. با استفاده از این نمایشگر راننده می تواند افزایش مصرف سوخت را به راحتی متوجه شود.
در این سال همچنین گروهی از محققان آمریکایی روش جدیدی را ارائه کردند که سلولز را با دیگر مواد ارگانیکی تجدیدپذیر زیستی مستقیما به هیدروژن تبدیل می کند و می تواند ظرف 10 سال آینده انرژی پاک را دراختیار خودروها قرار دهد.
در این روش جدید بعضی از باکتریها با اسید استیک وارد یک پیل الکتریکی میکروبی می شوند. اسید استیک می تواند به عنوان پیش ماده تولید شده در توقف گلوکز و سلولز به کار می رود.
در این سال محققان دانشگاه MIT نیز خودروی برقی تاشویی ساختند که ضمن حفظ محیط زیست مطابق با سیستم های حمل و نقل شهری است.
استراتژی این گروه تحقیقاتی به صفر رساندن آلایندگی خودروهای برقی و گسترش سیستمهای حمل و نقل درون شهری بوده است.
در قلب این سیستمهای حرکتی چرخ روباتیک تمام جهته وجود دارد که موتور الکتریکی را پوشش داده و مانوردهی خودرو را نیز بالا می برد.
همچنین در سال 2007 گروهی از دانشمندان سوئدی برای ساخت موتورهای کوچک الکتریکی ترکیب جدیدی از پلاستیک و آهن را ساختند که با هزینه کم بازده ای در حدود دو برابر را ایجاد می کنند. اما دانشمندان این عرصه از دانش به سالمندان نیز توجه ویژه ای داشتند.
در سال 2007 دانشمندان خودروهای هوشمند ویژه ای برای افراد مسن ساختند تا با ایمنی بیشتری رانندگی کنند. این خودروها قادر خواهند بود تا فعالیت مغزی و احساسی را نظارت کرده تا ایمنی رانندگان مسن را به هنگام رانندگی بالا ببرند.
در این سال و همچون سالهای گذشته بزرگترین نمایشگاه خودرویی جهان در آلمان برگزار شد.
نمایشگاه خودروی فرانکفورت که از 13 تا 23 سپتامبر فعال بود از خودروسازان معتبری از سراسر جهان پذیرایی کرد که عمدتا تازه های خود دردنیای پرشتاب فناوری ساخت خودروهای جدید را برای اولین بار ارایه می کنند.
۱۳۸۶ دی ۹, یکشنبه
جوك رشتي 2:به رشتی میگن: چرا بچهدار نمیشی؟ میگه: ارثیه، بابام هم بچهدار نمیش
رشتی نفس زنان میاد خونه، به زنش میگه: خانم جان چه نشستی که به هرکی که پنج تا «
بچه داشته باشه، یک پراید مجانی میدن! زنش میگه: مرد مگه زده به سرت؟! ما که سه تا
بچه بیشتر نداریم! رشتی میگه: خانم جان، از شما چه پنهون…من دو تا بچه هم از صغرا
خانوم، طبقه پایینی دارم! الان میرم میارمشون. خلاصه میره دو تا بچهها رو میاره،
وقتی برمیگرده میبینه دو تا از بچههاش نیستن. از زنش میپرسه: خانم جان، یاسر و علی
کجا رفتن؟ زنش میگه: والله تو که پایین بودی، هوشنگ خان اومد بچههاشو برد!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی یک پول قلنبه میاد دستش، تصمیم میگیره یک کاسبی اساسی راه بندازه. خلاصه «
میره سی ملیون تومن شورت زنونه میخره، بار تریلی میکنه میبره تهرون، شروع میکنه
فروختن، و بعد یک مدت کارش اساسی میگیره. بعد از دو سه ماه، زنگ میزنه به زنش میگه:
خانم جان، پاشو بیا اینجا ببین من با اینهمه شورت چه غوغایی کردم! زنش میگه: هنر
کردی! تو پاشو بیا اینجا ببین من اینجا بدون شورت چه غوفایی کردم!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی میاد خونه، میبینه زنش لخت رو تخت خوابیده. میگه: خانم جان، باز تو چرا «
لختی؟! زنش میگه: آخه لباس ندارم! رشتی شاکی میشه، میره در کمد رو باز میکنه، شروع
میکنه شمردنه لباسا: این یک پیرهن… این دوتا… این سه تا…اصغرآقا برو اونور…این چهار
تا… این پنج تا!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی میره خونه، میبینه زنش یه ساعت طلا دستشه، میگه:خانم جان، اینو از کجا «
اوردی؟! زنه میگه: یه ساعت دادم یه ساعت گرفتم!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی میگن بچه داری؟! میگه: والله من نه، ولی خانم داره! «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی میاد خونه میبینه یه یارو و زنشه، چتر یارو هم اون بغل تخته. ور میداره «
چتر یارو رو میشکنه، میگه: ایشالله وقتی میخوای بری بارون بیاد!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی میگن: شما تا حالا تو صف کسی رو هول دادین؟ میگه: نه، ولی یه بار هول «
شدم تو صف دادم!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به یه رشتی میگن: خانمت با پنج تا مرد سبیل کلفت سوار یه پیکان بودن داشتن تو یه «
سر بالایی میرفتن. رشتی میگه: بابا ایوالله! این پیکانای سری جدید عجب موتوری
دارند!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی هر روز که بقال سر کوچشون رو میدیده، یارو بهش میگفته: سلاااام اسمال آقای «
بیغیرت! دو سه هفتهای این قضیه تکرار میشه، رشتی همچین بگی نگی بهش بر میخوره،
یه شب به زنش میگه: خانم شما روزها ما نیستیم چکار میکنی؟ این اصغرآقا بقال هی به
ما میگه بیغیرت. زنش میگه: هیچی بابا، تو بهش محل نگذار، اینا به تو حسودیشون
میشه. رشتی فردا دوباره از در مغازه یارو رد میشده، بقاله بهش میگه: سلااااام
اسمال آقای بی غیرت دهن لق!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتیا تو تظاهرات شعار میدادن: این تن شهادت خوایه، زناشون هم میگفتن: پس ماها «
رو کی گایه!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی میاد خونه میبینه بچهها حسابی شلوغ پلوغ کردن. میگیره همه رو میزنه و «
ساکتشون میکنه بجز یکی که اصلا هیچی بهش نمیگه. رفیقش بهش میگه: بابا چرا اینقدر
بین بچههات فرق میگذاری؟ رشتی میگه: آخه اون یکی سیده!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
یه روز یه رشتی با زنش میره سینما، فیلم سوپر ببینند. وسطای فیلم زنه حشری میشه و «
دست میکنه تو شلوار مرده. مرده میگه: گرمه؟! زنه میگه:آره. مرده میگه: نرمه؟! زنه
حشری میگه: آااره. میگه: کلفته؟! میگه:آاای…آره! رشتی میگه: اون انمه!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... ......... ......... ......... ......
رشتی شب عروسیش بوده، بهش غذا نمیرسه. خیلی شاکی میشه و تا آخر همینجور اخماش تو هم بوده.
آخر شب میشه بهش میگن: بیا بروتو حجله، عروس خانم منتظره. رشتی با همون اوقات تلخ
میگه: هر پدرسگی که کبابشو خورده، بیاد کُسشم بکنه!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
در خونه رشتی رو میزنن، رشتی میگه: کیه؟ یارو میگه:منم. رشتی میگه:کیرت تو «
کون ننم!! زنش شاکی میشه، میگه: خاک برسرت! تو چقدر بی غیرتی! رشتی میگه: بابا
غیرتو ول کن، قافیه رو بچسب!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
دختر رشتی میره پیش مامانش میگه: مامانجون چه گردنبند خوشگلی داری، اینو بابام «
برات خریده؟! زنه میگه: من اگه به امید بابات بودم، الان تو رو هم نداشتم!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی میگن: چی شد که ایدز گرفتی؟ میگه: از توالت فرنگی! میگن: آدم که از توالت «
فرنگی ایدز نمیگیره. میگه: آخه نفر قبلی هنوز بلند نشده بود.
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی میگن: چرا بچهدار نمیشی؟ میگه: ارثیه، بابام هم بچهدار نمیشد! «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
زن رشتی میخواسته تنها بره خارج، اجازه شوهرشو میبره، میگن: قبول نیست، شما باید «
استشهاد محلی بیارید.
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی به زنش میگه: چرا دیر اومدی؟ میگه: آخه یه اقاهه افتاده بود دنبالم، ولی خیلی «
اروم راه میومد.
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
زن رشتی درد و دل میکرده: خسته شدم از بس که روزها به بچه گفتم: نکن... بخور و «
شبها به باباش گفتم: نخور... بکن.
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی میگن: شورت زنت چه رنگیه؟ میگه: حمید؟!؟! «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی به زنش میگه: خانوم جان راستشو بگو، تا حالا چند نفر پیشت خوابیدن؟ زنش میگه: «
به جان تو فقط خودت، بقیه همشون بیدار بودن.
............ ......... ......... .
رشتی کتاب مینویسه تموم که میشه صفحه اولش می نویسه:تقدیم به پدرم که بهترین «
دوست بابام بود!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی میگن توو خونه ت مرد سالاریه یا زن سالاری؟میگه: هیچکدوم .... «
مردمسالاریه!!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی گفتن خانومتو دیدیم توو ماکـ..سیمای یه مرد غریبه که صدو شصت - هفتاد «
تا میرفتن ... رشتی : این که چیزی نیست که ماکـ..سیما بیشتر از اینا هم میره!!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
زن رشتیا: کلاهک هسته ای حق مسلم ماست!!! «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
جشنواره فیلم تخیلی رشت: «
۱) زن باوفا
۲) شب های بی اصغر آقا
۳) خوش غیرت
۴) حلال زاده
۵) که سیمرغ بلورین هم برده : پسری که یک پدر داشت!!!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی نصفه شب بلند میشه آب می خوره میگه: سلام بر حسین یه نفر از زیر تخت میگه : «
سلام عباس آقا
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
از یه رشتی سوال می کنن سخت ترین سوال کنکور چی بود میگه نام پدر چیست «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
میدونی رشتی ا به بچه اول چی میگن؟مرحمتی دوستان !به بچه دوم چطور؟ دوستان ما رو «
شرمنده کردن!به بچه سوم؟ دوستان دیگه شورشو در آوردن
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
دوست رشتی بهش می گه چه بچه خوشگلی داری - می گه حالا یک کاری برای «
ما کردی هی منت بذار
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
بچه داشته باشه، یک پراید مجانی میدن! زنش میگه: مرد مگه زده به سرت؟! ما که سه تا
بچه بیشتر نداریم! رشتی میگه: خانم جان، از شما چه پنهون…من دو تا بچه هم از صغرا
خانوم، طبقه پایینی دارم! الان میرم میارمشون. خلاصه میره دو تا بچهها رو میاره،
وقتی برمیگرده میبینه دو تا از بچههاش نیستن. از زنش میپرسه: خانم جان، یاسر و علی
کجا رفتن؟ زنش میگه: والله تو که پایین بودی، هوشنگ خان اومد بچههاشو برد!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی یک پول قلنبه میاد دستش، تصمیم میگیره یک کاسبی اساسی راه بندازه. خلاصه «
میره سی ملیون تومن شورت زنونه میخره، بار تریلی میکنه میبره تهرون، شروع میکنه
فروختن، و بعد یک مدت کارش اساسی میگیره. بعد از دو سه ماه، زنگ میزنه به زنش میگه:
خانم جان، پاشو بیا اینجا ببین من با اینهمه شورت چه غوغایی کردم! زنش میگه: هنر
کردی! تو پاشو بیا اینجا ببین من اینجا بدون شورت چه غوفایی کردم!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی میاد خونه، میبینه زنش لخت رو تخت خوابیده. میگه: خانم جان، باز تو چرا «
لختی؟! زنش میگه: آخه لباس ندارم! رشتی شاکی میشه، میره در کمد رو باز میکنه، شروع
میکنه شمردنه لباسا: این یک پیرهن… این دوتا… این سه تا…اصغرآقا برو اونور…این چهار
تا… این پنج تا!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی میره خونه، میبینه زنش یه ساعت طلا دستشه، میگه:خانم جان، اینو از کجا «
اوردی؟! زنه میگه: یه ساعت دادم یه ساعت گرفتم!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی میگن بچه داری؟! میگه: والله من نه، ولی خانم داره! «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی میاد خونه میبینه یه یارو و زنشه، چتر یارو هم اون بغل تخته. ور میداره «
چتر یارو رو میشکنه، میگه: ایشالله وقتی میخوای بری بارون بیاد!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی میگن: شما تا حالا تو صف کسی رو هول دادین؟ میگه: نه، ولی یه بار هول «
شدم تو صف دادم!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به یه رشتی میگن: خانمت با پنج تا مرد سبیل کلفت سوار یه پیکان بودن داشتن تو یه «
سر بالایی میرفتن. رشتی میگه: بابا ایوالله! این پیکانای سری جدید عجب موتوری
دارند!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی هر روز که بقال سر کوچشون رو میدیده، یارو بهش میگفته: سلاااام اسمال آقای «
بیغیرت! دو سه هفتهای این قضیه تکرار میشه، رشتی همچین بگی نگی بهش بر میخوره،
یه شب به زنش میگه: خانم شما روزها ما نیستیم چکار میکنی؟ این اصغرآقا بقال هی به
ما میگه بیغیرت. زنش میگه: هیچی بابا، تو بهش محل نگذار، اینا به تو حسودیشون
میشه. رشتی فردا دوباره از در مغازه یارو رد میشده، بقاله بهش میگه: سلااااام
اسمال آقای بی غیرت دهن لق!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتیا تو تظاهرات شعار میدادن: این تن شهادت خوایه، زناشون هم میگفتن: پس ماها «
رو کی گایه!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی میاد خونه میبینه بچهها حسابی شلوغ پلوغ کردن. میگیره همه رو میزنه و «
ساکتشون میکنه بجز یکی که اصلا هیچی بهش نمیگه. رفیقش بهش میگه: بابا چرا اینقدر
بین بچههات فرق میگذاری؟ رشتی میگه: آخه اون یکی سیده!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
یه روز یه رشتی با زنش میره سینما، فیلم سوپر ببینند. وسطای فیلم زنه حشری میشه و «
دست میکنه تو شلوار مرده. مرده میگه: گرمه؟! زنه میگه:آره. مرده میگه: نرمه؟! زنه
حشری میگه: آااره. میگه: کلفته؟! میگه:آاای…آره! رشتی میگه: اون انمه!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... ......... ......... ......... ......
رشتی شب عروسیش بوده، بهش غذا نمیرسه. خیلی شاکی میشه و تا آخر همینجور اخماش تو هم بوده.
آخر شب میشه بهش میگن: بیا بروتو حجله، عروس خانم منتظره. رشتی با همون اوقات تلخ
میگه: هر پدرسگی که کبابشو خورده، بیاد کُسشم بکنه!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
در خونه رشتی رو میزنن، رشتی میگه: کیه؟ یارو میگه:منم. رشتی میگه:کیرت تو «
کون ننم!! زنش شاکی میشه، میگه: خاک برسرت! تو چقدر بی غیرتی! رشتی میگه: بابا
غیرتو ول کن، قافیه رو بچسب!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
دختر رشتی میره پیش مامانش میگه: مامانجون چه گردنبند خوشگلی داری، اینو بابام «
برات خریده؟! زنه میگه: من اگه به امید بابات بودم، الان تو رو هم نداشتم!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی میگن: چی شد که ایدز گرفتی؟ میگه: از توالت فرنگی! میگن: آدم که از توالت «
فرنگی ایدز نمیگیره. میگه: آخه نفر قبلی هنوز بلند نشده بود.
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی میگن: چرا بچهدار نمیشی؟ میگه: ارثیه، بابام هم بچهدار نمیشد! «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
زن رشتی میخواسته تنها بره خارج، اجازه شوهرشو میبره، میگن: قبول نیست، شما باید «
استشهاد محلی بیارید.
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی به زنش میگه: چرا دیر اومدی؟ میگه: آخه یه اقاهه افتاده بود دنبالم، ولی خیلی «
اروم راه میومد.
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
زن رشتی درد و دل میکرده: خسته شدم از بس که روزها به بچه گفتم: نکن... بخور و «
شبها به باباش گفتم: نخور... بکن.
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی میگن: شورت زنت چه رنگیه؟ میگه: حمید؟!؟! «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی به زنش میگه: خانوم جان راستشو بگو، تا حالا چند نفر پیشت خوابیدن؟ زنش میگه: «
به جان تو فقط خودت، بقیه همشون بیدار بودن.
............ ......... ......... .
رشتی کتاب مینویسه تموم که میشه صفحه اولش می نویسه:تقدیم به پدرم که بهترین «
دوست بابام بود!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی میگن توو خونه ت مرد سالاریه یا زن سالاری؟میگه: هیچکدوم .... «
مردمسالاریه!!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی گفتن خانومتو دیدیم توو ماکـ..سیمای یه مرد غریبه که صدو شصت - هفتاد «
تا میرفتن ... رشتی : این که چیزی نیست که ماکـ..سیما بیشتر از اینا هم میره!!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
زن رشتیا: کلاهک هسته ای حق مسلم ماست!!! «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
جشنواره فیلم تخیلی رشت: «
۱) زن باوفا
۲) شب های بی اصغر آقا
۳) خوش غیرت
۴) حلال زاده
۵) که سیمرغ بلورین هم برده : پسری که یک پدر داشت!!!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی نصفه شب بلند میشه آب می خوره میگه: سلام بر حسین یه نفر از زیر تخت میگه : «
سلام عباس آقا
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
از یه رشتی سوال می کنن سخت ترین سوال کنکور چی بود میگه نام پدر چیست «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
میدونی رشتی ا به بچه اول چی میگن؟مرحمتی دوستان !به بچه دوم چطور؟ دوستان ما رو «
شرمنده کردن!به بچه سوم؟ دوستان دیگه شورشو در آوردن
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
دوست رشتی بهش می گه چه بچه خوشگلی داری - می گه حالا یک کاری برای «
ما کردی هی منت بذار
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
جوك رشتي 1
رشتی میره کلاس غیرت . شب زنش پامیشه بره دستشویی رشتی میگه کجا میری زنه میگه «
دارم میرم دستشویی رشتی میگه بشین خودم میرم
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
یه رشتی یه کتاب می نویسه اول کتابش برای احترام می نویسه: تقدیم به پدرم که صمیمی «
ترین دوست بابام بود
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
دختر رشتی تو خیابون میرفته یه هو یه پسره محکم بغلش میکنه دختره میگه ببین تا «
هزار میشمارم اگه ولم نکنی جیغ میزنم
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی میره خونه میبینه یه مرده تو خونشون با زنش نشسته .. «
میاد جلو میگه تو کی هستی با زن من نشستی ... طرف میگه راستش من
خلبانم اما هواپیما سقوط کرد افتادم تو خونه شما ... رشتی یه نگاه میکنه
میگه این ارتش هم چه خر تو خریه ها ، دیروز هم یکی از نیرو دریائی
کشتی شون غرق شده بود نزدیک بود تو وان حموم غرق بشه
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
زن رشتی میره خط مقدم بر می گرده می پرسن چه کار مفیدی انجام دادی «
دستاشو می گذاره رو شکمش می گه یه بچه عراقی اسیر کردم
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی میره به دوستاش می گه یه زن گرفتم سفید . توپوله . خوشگله . کوفتتون بشه «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی می ره تهران شورت بفروشه کارش می گیره زنگ می زنه به زنش «
می گه نمی دونی من اینجا با شورت چی کار کردم!
زنش می گه اووووو تو نمی دونی من اینجا بی شورت چی کار کردم.
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی میره عسلویه کار کنه، زنش ماهی 2 میلیون براش میفرسته «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی میگه شدت زلزله اونقدر زیاد بود که زنم رو 10 تا کوچه بالاتر از زیر آوار «
پیدا کردم.
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
فرمانده به رشتی میگه: این چیه دستته؟ میگه: ناموسمه قربان. فرمانده میگه: نه «
احمق! این تفنگته. به کسی ندیش ها!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی زنشو کتک میزنه. به جرم تخریب اموال عمومی میگیرنش «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی میگن توو خونه ت مرد سالاریه یا زن سالاری؟میگه: هیچکدوم .... «
مرد م سالاریه!!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی گفتن خانومتو دیدیم توو ماکـ..سیمای یه مرد غریبه که صدو شصت - هفتاد «
تا میرفتن ...خوش غیرت: این که چیزی نیست که ماکـ..سیما بیشتر از اینا هم میره!!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
زن رشتیا: کلاهک هسته ای حق مسلم ماست!!! «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی از سربازی برمیگرده باباش میگه برات زن گرفتیم ....اینم بچه ات «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
یه روز به یه رشتی میگن زنت چه جوریه؟رشتی میگه:هر کی کرده راضیه!!!! «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی میاد تهران بچه دار میشه٬اسمش رو میگذاره هدیه تهرانی!!!! «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
یه روز یه رشتی میره خونه مبینه زنش تنهاست میگه وای عجب توهمی «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی زنش حامله نمیشده . یه روز از خونش میندازش بیرون بهش میگه تا حامله «
نشدی حق نداری پاتو بذاری تو این خونه
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی میره سر قبر زنش میگه خدا تو رو بیامرزه اولین شبی هستش که «
میدونم کجا میخوابی
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
اخرین پیام شهری تنظیم خانواده در رشت بر روی بیلبوردهای تبلیغات: «
مادرم دوپدر کافیست
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
یه رشتی کامیون می خره پشت کامیونش می نویسه : رسوای عالم مادر «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی به زنش میگه خانوم جان راستشو بگو : تا حالا چند نفر پیشت خوابیدن زنش «
میگه :به جان تو فقط خودت بقیه همشون بیدار بودن
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی بچه دار نمیشده، در خونشون یک تابلو میزنه که: هم اکنون به یاری سبزتان «
نیازمندیم
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی خواجه بوده بهش میگن چرا این جوری شدی میگه از بابام به ارث بردم «
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
یه رشتی می پرسن ماشین مدل بالا خوبه یا زن خوشگل میگه زن «
خوشگل می پرسن چرا ؟ میگه ماشین مدل بالا اگه خراب شد
خرج داره ولی زن خوشگل اگه خراب شد درآمد داره
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی یه می ره خونه و می بینه زنش با یکی توی حمومه، غیرتی «
می شه و آبگرم کن رو خاموش می کنه.
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی بچه دار میشه، در خونشون یه تابلو میزنه: «
با تشکر و قدردانی از اهالی محل!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
رشتی داشته واسه رفیقش تعریف میکرده که: آره دیروز رفتم خونه «
دیدم یه جفت کفش دم دره، شک کردم. رفتم جلوتر دیدم یه لباس مردونه
هم افتاده رو زمین، بیشتر شک کردم. رفیقش میپرسه: خوب بعد چی شد؟
میگه:هیچی رفتم جلوتر، دیدم یکی از لباسای خانم هم افتاده رو زمین،
بدجوری شک کردم. رفیقش میگه: خوب؟! میگه: رفتم در اتاق خواب رو باز
کردم... رفیقش میگه: خوب؟! رشتی میگه: هیچی شکم برطرف شد
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
به رشتی می گن پسر حسن آقا ترتیب زنتو داده !! می گه: «
اوووو…ماشاالله چه بزرگ شده
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
یکی ازین لات و لوتای هیکلی تهرونی میره تو یک عرق فروشی تو رشت. «
خلاصه یک گیلاس عرق سفارش میده، میره وسط سالن وامیسته،
یک ضرب گیلاسشو میره بالا و میگه: اونایی که طرف چپم نشستن،
همشون مادر به خطان! کسی مشکلی داره؟! ملت همه جفت میکنند،
هیچکی صداش در نمیاد. بعد یک گیلاس عرق دیگه میگیره، یکجا میره بالا، میگه:
اونایی که طرف راستم نشستن، همشون زن قحبن! کسی مشکلی داره؟!
باز کسی خایه نمیکنه چیزی بگه. یهو یک رشتیه یکلی از طرف راست بلند
میشه، آروم-آروم میاد طرف یارو. یارو میگه: عمو! شوما مشکلی داری؟!
رشتی میگه: نه قربون! من فقط طرف اشتباه نشستم!
............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... .
عشق واقعی تنها در ذهن اس
گاهی تا زمانی که کسی به ما بی توجهی نکند نمی دانیم چقدر به او علاقه مندیم.
ایا می دانستید که همه ی ما بمب بزرگ ساعتی در خود داریم که عشق نامیده میشود؟
هرگاه در چشمان تو می نگرم ابدیت را می بینم.
همیشه تو را بیشتر از دیروز دوست خواهم داشت.
اگر عشق چنان مهم است که هیچ کس نمی خواهد ان را از دست بدهد چرا زمانی که عشق واقعی را پیدا می کنیم به ان توجه نمی کنیم؟
عشق مانند یک کتاب باز شده است وقتی ان را باز کنید هرگز نمی خواهید که ببندید.
فرسنگ ها خواهم رفت تا تو را بیابم.
عشق هرگز نمی میرد.
عشق مانند جواهری گرانبهاست...تا زمانی که شروع به درخشیدن نکرده است نمی دانی چه چیزی داری و زمانی که درخشش ان را دیدی هرگز نمی توانی بدون ان زندگی کنی.
عشق واقعی تنها در ذهن است... تا زمانی که در قلب جریان پیدا نکند هرگز به واقعیت تبدیل نخواهد شد.
عشق و جنون بسیار شبیه به هم هستند... در هر دو حالت دیوانه هستی!
ابراز عشق خیلی اسان تر از تو صیف کرد ان است
ایا می دانستید که همه ی ما بمب بزرگ ساعتی در خود داریم که عشق نامیده میشود؟
هرگاه در چشمان تو می نگرم ابدیت را می بینم.
همیشه تو را بیشتر از دیروز دوست خواهم داشت.
اگر عشق چنان مهم است که هیچ کس نمی خواهد ان را از دست بدهد چرا زمانی که عشق واقعی را پیدا می کنیم به ان توجه نمی کنیم؟
عشق مانند یک کتاب باز شده است وقتی ان را باز کنید هرگز نمی خواهید که ببندید.
فرسنگ ها خواهم رفت تا تو را بیابم.
عشق هرگز نمی میرد.
عشق مانند جواهری گرانبهاست...تا زمانی که شروع به درخشیدن نکرده است نمی دانی چه چیزی داری و زمانی که درخشش ان را دیدی هرگز نمی توانی بدون ان زندگی کنی.
عشق واقعی تنها در ذهن است... تا زمانی که در قلب جریان پیدا نکند هرگز به واقعیت تبدیل نخواهد شد.
عشق و جنون بسیار شبیه به هم هستند... در هر دو حالت دیوانه هستی!
ابراز عشق خیلی اسان تر از تو صیف کرد ان است
اشتراک در:
پستها (Atom)