حجم: 800 کیلوبایت
کلیک راست و سپس save target as
فیلم اول صحنه هایی از قبل ماجرا هست و فیلم دوم صحنه های تاثربرانگیز تعرض به اون دختر هست. خانه یک جای دیگر است و اتفاقات در همان روز نیفتاده! در واقع این یک جلسه رقص در یک روز دیگر و یک جای دیگر است در صحنه تعرض هم دختر در اخر همراه ناله هاش میگه دیگه غلط کنم همراه کسی بروم... که نشان میدهد خودش با پای خودش امده اما از وحشت دختر و فریادهایش مشخص است که یک فاحشه حرفه ایی نیست اگر فاحشه بود که اینقدر نمیترسید ... به هر حال از اینکه خود دختر در به وجود اوردن این وضعیت مقصر بوده طبق این دو فیلم شکی نیست و از اینکه این گروه کار ناجوانمردانه ایی کردند هم شکی نیست ... کار دختر خطا بوده اما کار آنها وحشیانه بوده است ... به هر حال هر انسانی حقوقی دارد حتی یک فاحشه و نمی بایست فکر کرد که یک فاحشه دیگر انسان نیست که اگر چنین باشد پس معتادین هم دیگر ادم نیستند و .... جنایت جنایت است چه در حق یک انسان بزرگ چه در حق یک فاحشه... یک فاحشه هم به خاطر تفریح به این سمت نمیرود؛ جامعه و فقر اقتصادی و فرهنگی و خیلی دلایل دیگر باعث آن میشود؛ به هر حال در این مورد به خصوص چون ما اطلاعات کامل نداریم قضاوت کردن خطاست ...
بدترین حالتش اینه که بگیم دختره خودش گفته بیاین به من دسته جمعی تجاوز کنید اما در آخر، موقع تجاوز پشیمان شده و اینجوری تقلا میکنه و از خدا کمک میخواد. آیا باز با این وجود باید مثل گرگ به سر او ریخت و اونو تیکه پاره کرد؟
یک فاحشه پاهای حضرت عیسی را با اشکهای خود پاک میکرد. مردم اعتراض میکنند که چرا اجازه میدهی یک فاحشه پاهای شما را بشوید؟
اگر مسیحی هستید این قسمت از انجیل را بخوانید و حداقل از آن پیامبر بزرگ یاد بگیرید که می فرماید من طبیب بیماران هستم... آمده ام تا بیمار دلان را شفا بدهم و به راه درست هدایت کنم؛ انسانهای هدایت شده که نیاز به من ندارند....
این فیلم به دختران هشدار میدهد که صرفا فاحشه ها نیستند که در این دام می افتند بلکه دختران سر به هوایی که هوس، انها را به چنین خانه هایی می کشد مورد تعرض واقع می شوند حالا چه به مهربانی شبیه دوستی خاله خرسه...چه با خشونت مثل همین فیلم. بذارید با این فیلم، دختران سر به هوا، که در جستجوی دستی و شانه ای می گردند و عطش عاطفه واحساس، شرافت آنان را به خطر می اندازد ببینند چه خطراتی در انتظارشان است......
دخترها باید مراقب باشند که گاهی یک اشتباه یعنی تباهی تمام زندگی ... گاهی یک سرخوشی لحظه ایی یعنی تباهی همه زندگی ... دختران فراری کم نیستند که برای یک سرپناه مجبور هستند صاحب خانه را راضی نگه دارند.
صداقت من مثل بوی بیمارستان مشمئز کننده است.... در دو سالگی آلتت را ختنه میکنند... در بیست سالگی دلت را ختنه میکنند... در سی سالگی مغزت را ختنه میکنند.... آلت و دل و اندیشه را ختنه کرده اند... نامرد تر از آن شده ایم که رویای ناپخته ی دختران دم بخت باشیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر