۱۳۸۶ دی ۱۷, دوشنبه

هنرپیشه های معروف پشت صحنه فیلم برداری چه جوری اند؟


هنرپیشه های معروف پشت صحنه فیلم برداری چه جوری اند؟



ابوالفضل پورعرب

مي‌گويند معمولا ديرتر از موعد مقرر سر صحنه حاضر مي‌شود.يكي از عادت‌‌هاي پسنديده او اين است كه به محض ورود به لوكيشن اولين نفري است كه با ديگران سلام و احوالپرسي مي‌كند و جالب اينكه حتي اگر سي نفر هم در آنجا حضور داشته باشند با تك‌تك آنها دست مي‌دهد. معمولا با عوامل فني ميانه‌اش گرم‌تر از ديگران است چون اعتقادش بر اين است كه آنها نسبت به ديگران زحمت بيشتري مي‌كشند و هدفش فقط رفع خستگي آنهاست. با مردم كوچه و بازار آنچنان گرم و صميمي برخورد مي‌كند كه در كمتر از چند ثانيه به او علاقه‌‌مند مي‌شوند. از برخورد احتمالي نامناسب ساير عوامل با مردم به شدت ناراحت شده و اين مساله را به آنها گوشزد مي‌كند. پيشنهادهاي اصلاحي‌اش را در ارتباط با نقش و فيلمنامه خيلي محترمانه با دليل و برهان با كارگردان در ميان مي‌گذارد و اگر كارگردان پيشنهادش را رد كند بدون چون و چرا مي‌پذيرد. يك جمله معروف دارد و آن اينكه «حرف اول و آخر را كارگردان مي‌زند، چه درست باشد و چه غلط.»


اكبر عبدي

يكي از شوخ و شنگ‌ترين بازيگران سينماي ايران است. فقط كافي است از او بخواهيد يك جمله در توصيف شخصيتي كه قرار است بازي كند برايتان بگويد. با شنيدن پاسخي كه مي‌دهد همه اطرافيان حتي آنهايي كه احيانا عصبي و بدعنق هستند از خنده روده‌بر مي‌شوند. با عالم و آدم شوخي مي‌كند و معمولا لهجه شيرين آذري‌اش به كمكش مي‌آيد تا دلنشين‌تر و شيرين‌تر جملات را ادا كند. البته ناگفته نماند كه گاهي هم عصباني مي‌شود. اما حتي زماني كه عصبي و ناراحت است هم با جملاتي كه مي‌گويد همه را به قهقهه مي‌اندازد. به برخورد متقابل به شدت اعتقاد دارد. اگر احساس كند كارگردان فيلمي كه در آن بازي مي‌كند به هر بهانه‌اي با تاخير سر فيلمبرداري حاضر مي‌شود و اين تاخير مكررا اتفاق مي‌افتد، خودش نيز به نشانه اعتراض از فرداي آن روز با چند ساعت تاخير سر صحنه حاضر مي‌شود. براي مردم احترام خاصي قائل است و خودش را متعلق به آنها مي‌داند.



عليرضا خمسه


برخلاف نقش‌هايش كه معمولا پرتحرك و با شوخي و خنده همراه است، سر صحنه فيلمبرداري معمولا جدي، باوقار و صد البته مانند نقش‌‌هايش دوست‌داشتني است. البته جدي نه به معناي بداخلاق و بدعنق، بلكه يك جورهايي مودب است و سعي مي‌كند كمتر شوخي كند. ضمن اينكه بسيار خوش‌صحبت است و معمولا اطرافيانش از هم‌صحبتي با او به خاطر دانش بالا و اطلاعات عمومي بي‌نظيرش لذت مي‌برند. حتي زمان‌هايي كه احتمالا شوخي هم مي‌كند، حرف‌‌ها و شوخي‌هايش مودبانه و بدون متلك و كنايه است. با مردم هم بسيار مودبانه حرف مي‌زند و با سرعت با آنها ارتباط برقرار مي‌كند. در ضمن از روانشناسي بسيار بالايي هم برخوردار است. يكي از علايق مهمش ورزش صبحگاهي است.



محمدرضا گلزار


اصولا بازيگري است كه به آهستگي با عوامل پشت صحنه ارتباط برقرار مي‌كند و رابطه‌اش با آنها در طول فيلمبرداري شكل مي‌گيرد كه هميشه مودبانه بوده و با احترام همراه است. كلمه معروف و محبوبش «عزيزم» است و آن را براي آنهايي به كار مي‌برد كه رابطه دوستي نزديكتري با او دارند. از جنجال‌هايي كه در ساليان اخير مطبوعات زرد برايش به پا كرده‌اند به شدت ناراحت و دلخور است، اما ترجيح مي‌دهد جواب آنها را با بي‌توجهي و سكوتش بدهد. چند سالي است كه يكي از سحرخيزترين بازيگران سينما لقب گرفته است و خوش‌‌قولي‌اش حرف ندارد. به گفته خودش كه آن را در جاهاي مختلف بيان كرده عاشق مردم است و آنها را متقابلا دوست دارد. صحت و سقم اين حرف او را مي‌توانيد در اكران‌هاي خصوصي فيلم‌هايش و همچنين در پشت صحنه فيلم‌هايي كه لوكيشن آن در اماكن عمومي است مشاهده كنيد. آنچنان برخورد دوستانه‌اي با مردم دارد كه باورش براي بعضي‌ها سخت است. امضا دادن به دوستدارانش براي او لذت‌بخش است، اما از عكس انداختن با آنها معمولا طفره مي‌رود. شايد يكي از دلايل آن تكثير متعدد عكس‌هايي است كه از او و ديگران با فتوشاپ كار شده و در اينترنت قرار گرفته است. گوشي موبايلش يا اكثرا خاموش است يا در دسترس نيست و تنها راه ارتباط تلفني با او اينگونه است كه... بگذريم، چون ممكن است برايش دردسرساز شود.



امين حيايي


بازيگر پرتحرك و پرانرژي سال‌هاي اخير سينماي ايران در پشت صحنه فيلم‌هايش نيز يك لحظه آرام و قرار ندارد. او به راحتي و در يك چشم برهم زدن با ديگران ارتباط برقرار مي‌كند. مردم را عاشقانه دوست دارد و پيشرفت در كارهايش را مديون حمايت‌هاي آنها مي‌‌داند. در مواقعي كه در كوچه و خيابان‌ها در حال فيلمبرداري هستند، دائما در حال خوش‌وبش و احوالپرسي و گفت‌وگو با افرادي است كه براي تماشاي هنرنمايي‌هاي او و گروه فيلمبرداري به آن مكان آمده‌اند. با هر گروهي كه در فيلم‌هاي مختلف مشغول به كار مي‌شود آنچنان ارتباط صميمانه‌اي برقرار مي‌كند كه معمولا تك‌تك افراد گروه شيفته اخلاقش مي‌شوند. يكي از منظم‌ترين و منضبط‌ترين بازيگران حال حاضر سينماي ايران است و بنا به روايات مختلف تا الان حتي نيم ساعت هم براي حضور سر صحنه فيلمبرداري به هر دليلي تاخير نداشته است. يكي از افتخاراتش اين است كه از معدود بازيگراني است كه در دهه اخير اكثر قريب به اتفاق فيلم‌هايش در گيشه فروخته است و در پرونده كاري‌اش بالاي پانزده فيلم پرفروش را به ثبت رسانده است.


پولاد كيميايي


چهره‌اش نشان مي‌دهد كه جوان خشك و بدعنقي است. اما واقعا اينگونه نيست. پولاد از آن دسته بازيگراني است كه وقتي از نزديك با او برخورد مي‌كنيد متوجه خواهيد شد چقدر نازنين، خوش‌برخورد و مهربان است و همچنين احساس مي‌كنيد كه دوستي با او يك غنيمت است. اطلاعات عمومي و مخصوصا سينمايي‌اش محشر و مثال‌زدني است و فيلم‌هاي روز دنيا و متعاقبا فيلمسازان مطرح را كاملا مي‌شناسد. شايد دليل اصلي اين دانش او به تسلطش بر زبان‌هاي انگليسي و آلماني برمي‌گردد. برخوردش با عوامل پشت صحنه فيلم‌ها و خصوصا بازيگران مقابلش آنچنان دوستانه است كه فكر مي‌كنيد ساليان سال است با هم در يك خانواده زندگي كرده‌اند. البته ناگفته نماند كه معمولا ارتباط و صميميتش با جوانترها بيشتر است. دوست دارد بازي در فيلم‌هاي ساير كارگردان‌ها را نيز تجربه كند و شايد اين مساله يكي از مهمترين دلايل حضورش در فيلم صحنه جرم، ورود ممنوع ساخته ابراهيم شيباني و همچنين سريال سفر به تاريكي ساخته فريدون جيراني باشد. يك انديشه بزرگ در سر دارد و آن اينكه در تلاش است تا با اندوخته‌هايش كه بخشي از آن را از بازي در فيلم‌ها كسب كرده است و بخش بيشتري از آن را از پدرش آموخته فيلمسازي را تجربه كند و در صورت موفقيت آن را ادامه دهد. افتخار مي‌كند كه فرزند مسعود كيميايي است.





انديشه فولادوند


وقتي با او هم‌كلام مي‌شويد احساس مي‌كنيد كه با يك شاعره نه‌چندان جوان و باتجربه چندين و چند ساله روبه‌رو شده‌ايد. ديالوگ‌هايش سرشار از اطلاعات عمومي است كه با سن و سال او جور درنمي‌آيد. مودبانه‌ترين جملات را براي گفت‌وگو با ديگران برمي‌گزيند و معمولا حرف‌هايش سرشار از دوستي و محبت است. تمام فيلم‌هايي را كه در آنها بازي كرده است، فيلم‌هاي خوبي مي‌‌داند. اما از بازي خود در هيچ فيلمي راضي نيست و متقاعد كردن او در اين مورد به‌خصوص كار بسيار دشواري است. معمولا افراد گروهي را كه با آنها كار مي‌كند از اعضاي خانواده خود مي‌داند و افرادي را كه صميميت بيشتري با آنها برقرار مي‌كند با عناوين دايي، خاله و... كه فقط مخصوص خودش است صدا مي‌زند. يكي از دلايل كم‌كاري‌اش در سينما شايد به اين برمي‌گردد كه تلفن همراهش اكثرا در دسترس نيست يا خاموش است و خيلي سخت مي‌شود او را يافت. هنوز در بين مردم آنچنان شناخته شده نيست، اما همان تعداد كساني كه او را از نزديك مي‌شناسند با هوش و ذكاوتش و همچنين ادبيات خاص او و برخوردهاي محبت‌آميزش آشنايي كامل دارند. او عاشق سفر است و شايد الان هم در سفر باشد.

دانيال حكيمي


با مطبوعات ميانه خوبي ندارد و آن هم به اين دليل كه سال 77 يكي از ماهنامه‌هاي تخصصي سينما كه اكنون چند سالي است منتشر نمي‌شود، در ويژه‌نامه بازيگري‌اش به اشتباه تلفن منزل او را به جاي تاريخ تولدش چاپ كرد و اين اشتباه فاحش باعث شد تا مشكلات باورنكردني و عجيب و غريبي در زندگي خصوصي‌اش براي او رقم بخورد و اين خود دليل قانع‌كننده‌اي است. چرا كه قطعا اثرات وحشت از آن اتفاق هنوز در ذهن او باقي مانده است. حكيمي البته رفتارش با اهالي مطبوعات بسيار معقول و دوستانه است و خيلي محترمانه تقاضاي آنها را براي انجام گفت‌وگو رد مي‌كند. او معمولا با افراد شاغل در گروه‌هاي فيلمسازي نيز ارتباط تنگاتنگ و دوستانه‌اي برقرار مي‌كند و تقريبا با اكثر افراد حتي پس از پايان كار هم در ارتباط است. مردم هم در بيرون از محيط سينما او را دوست دارند و او نيز سعي مي‌كند در حد معقول ارتباط دوستانه و صميمانه‌اي هنگام روبه‌رو شدن با آنها برقرار كند. او نيز يكي از افرادي است كه وقت‌شناسي برايش از اهميت خاصي برخوردار است. به‌طوري كه اگر احساس كند شايد ديرتر از زمان مقرر سر قرار كاري‌اش حاضر مي‌شود نگران شده و با تماس تلفني قبل از حضورش از طرف يا طرف‌‌هاي مقابل عذرخواهي مي‌كند. كه البته اين نگراني او اكثرا بيهوده بوده است و برخلاف اينكه احساس مي‌كرده حضورش با تاخير همراه خواهد بود، سر ساعت در محل قرار حاضر شده است و اين تنها از احساس مسووليتش نسبت به ديگران سرچشمه مي‌گيرد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر